تئوری نقشه بزرگ، فراتر از زمان | شبدر سیاه Black Clover مرسی مووی

22 مرداد 1401
5 دیدگاه 2,577 بازدید

روز به خیر دوستان . امروز اومدیم تا نظریه ای عجیب ولی جالب درباره آستاروث و آینده داستان رو مطرح کنیم…
(قبل از شروع خواهشمندم نظریه هایی که قبلا درباره آستاروث شنیدین رو وارد این بحث نکنید چون نظریه من بعضی از اونا رو نقص میکنه)

در نظریه ای که چند روز پیش توسط نگار (مرحوم)مطرح شد که درباره نقشه احتمالی لوسیفر و آینده داستان بود گفته شد که:(همان طور که در سمت شر شخصی مسئول برنامه ریزی و جمع آوری اطلاعات است در سمت خیر نیز چنین شخصی وجود دارد که از ابتدای تاریخ نظاره گر بر وقایع بوده و در جنگ اول علیه شیاطین نقش داشته است.)حالا امروز میخوایم به نقشه بزرگ اون شخص خیرخواه بپردازیم و آینده ای احتمالی از داستان رو مطرح کنیم.اما قبل از شروع نظریه بیاید یه نگاهی جامع به اطلاعات مورد نیاز بندازیم…
داخل داستان گفته شده که در راس طبقه اول جهنم سه شیطان وجود دارن که بهشون لقب سه شیطان برتر یا سه شیطان بالا مقام گفته شده.اولین نفر شیطانیه که فضا رو کنترل میکنه (بلزباب)،دومین نفر شیطانیه که قدرت کنترل زمان رو داره(آستاروث) وسومین شیطان که جاذبه رو کنترل میکنه و با توجه به اطلاعاتی که داستان در اختیار ما گذاشته پادشاه فعلی شیاطینه کسی نیست جز لوسیفر…تا اینجای داستان ما وجنات جناب لوسیفر رو کامل نظاره کردیم و حین مبارزه یونو با زنون اشاره هایی به بلزباب شده ولی از اول حضور سه قلو های تاریکی تو داستان حتی یک بار هم اشاره ای به آستاروث نشده جز نمادش که داخل اندینگ12 داستان به تصویر کشیده شد.
اما این سوال پیش میاد که چرا؟؟؟
یه احتمال به شدت قوی وجود داره که میگه لوسیفر و آستاروث با هم دشمنی قدیمی دارن پس اگه ما فرضو بر این بگیریم که لوسیفر اولین شیطانی بوده که با سه قلو ها پیمان بسته پس احتمالا خود لویسفر هم بلزباب و مگیکولا رو به وانیکا و زنون پیشنهاد کرده تا وقتی پا به این دنیا میزارن حداقل افراد خودش کنارش باشن در غیر این صورت چرا باید بیخیال یکی از سه شیطان بالا مقام بشه و یه شیطان برتر (مگیکولا) پیشنهاد بده جز این که کلا با آستاروث حال نمیکنه…
اما برای جدال آستاروث و لوسیفر دو نظریه مطرح هست که سعی داریم بیشتر روی نظریه اول مانور بدیم…

نظریه اول اینه که آستاروث تنها شیطانیه که به تاج و تخت لوسیفر نظر کرده و خواستار گرفتن تخت پادشاه شیاطینه…دومین نظریه اینه که آستاروث کلا مخالف لوسیه چون تو بعضی از افسانه ها به خصوص کتاب گرند گریمور که منبع تمام الهامات یوکی تاباتا هست گفته شده آستاروث با وجود شیطان بودن به دنبال علم و دانشه و طرفدار خوبیه و با بدی مقابله میکنه ، خب الان که لوسیفر خواستار اومدن به دنیای انسان ها و نابودی اوناست پس آستاروث هم قطعا سعی میکنه که جلوشو بگیره…ولی چطوری؟؟؟

باید بهتون بگم دقیقا مثل کاری که زاگرد کرد…بدبخت الف ها رو 115 قسمت علاف کرد که کار اونو براش انجام بدن و بعد با یه کلمه سوپرایز به همشون سلام داد

از شوخی بگذریم…

اگه به جسم لوسیفر دقت کرده باشین تو سمت چپ بدنش زیر سینه یه تو رفتگی عجیبی داره که بیشتر شبیه یه زخم خیلی عمیقه…

این احتمال وجود داره که آستاروث و لوسیفر در گذشته با هم درگیری بزرگی داشتن و آستاروث تونسته اون زخم عمیقو تو بدن لوسیفر ایجاد کنه ولی بازم آخر کار این پادشاه شیاطین بوده که پیروز نبرد شده…حالا که آستاروث متوجه شده با قدرت خودش حریف لوسیفر نمیشه شروع کرده به پیدا کردن شخصی که توانایی کشتن پادشاه شیاطینو داره ،پس از قدرت زمانش استفاده میکنه تا آینده رو ببینه که آیا کسی وجود داره بتونه مقابل لوسیفر ایستادگی کنه یا نه و به نظر من این قدرتو داره …منظورم اینه وقتی پادشاه جادو به عنوان یه انسان میتونه به کمک قدرتش آینده نزدیکو ببینه قطعا آستاروث این توانایی رو داره که آینده رو ببینه…
حالا که قدرت دیدن آینده رو داره پس تنها چیزی که نیازه اینه که اون شخص که در آینده قدرت کشتن لوسیفر رو داره به صورت غیر مستقیم وادار کنه که تنها فکر و ذکرش کشتن پادشاه شیاطین باشه و بزاره بقیه راه رو اون براش بره،دقیقا مثل کاری که زاگرد با الف ها کرد.پس شروع میکنه به دیدن آینده که متوجه میشه یه شیطان که در حال حاظر هیچی نیست در آینده کسی میشه…
احتمالا آستاروث از قبل متوجه شده بوده که لیبه در آینده به قدرتی میرسه که توانایی مقابله با پادشاه شیاطینو داره پس تنها کاری که نیاز بود انجام بده این بود که لیبه رو وادار کنه تا به این هدف برسه و موفق هم شد…
اینجا شخصی که جسم لیبه رو گرفت خودشو لوسیفر معرفی کرده ولی حالا شخص لوسیفر وارد داستان شده ثابت کرده که ممکنه این شخص لوسیفر نباشه…
اگه به دو تا عکس بالا دقت کنید میبینید که شکل چشم کاملا متفاوته و یه نکته مهم دیگه ای وجود داره نوع شخصیت و لحن حرف زدنه…به عکس بالا دقت کنید تو شخصیت لوسیفر انرژی زیادی هست و با خوشحالی داره خودشو معرفی میکنه ولی تو عکس پایینی لوسیفر یه شخصیت کاملا سرد و پوکر داره و با وجود این که وارد این دنیا شده حتی یک بار هم لبخند نزده چه برسه به خندیدن و یکی دیگه از مهم ترین دلیل ها هم اینه وقتی لیبه به لوسیفر میگه قاتل ریچتا لوسیفر میگه که نمیشناسم …پس سوال پیش میاد که شخصی که جسم لیبه رو گرفت کی بود؟؟؟

این احتمال وجود داره شخصی که جسم لیبه رو گرفت آستاروث بود و خودشو به عنوان لوسیفر جا زد تا با یه نقش بازی کردن ساده و کشتن ریچیتا، لیبه رو وادار کنه در مقابل لوسیفر قرار بگیره تا این لطف رو در حق آستاروث بکنه و لوسیفر رو از سر راهش برداره که راحت و بدون هیچ درد سری جایگاه پادشاه شیاطینو بگیره یا این که آستاروث در ازای یه قربانی(ریچیتا)نقشه ای چیند که بتونه دنیای انسان ها رو نجات بده…

الان که شما مشغول مطالعه ای نظریه هستین چپتر 323 عرضه شده که نشون میده یامی و ناخت آماده میشن تا با لوسیفر در گیر بشن و تا اینجای داستان به یقین رسیدیم که پادشاه شیاطین با تجسم ناقصش توانایی پیروز شدن بر آستا و دوستانش رو نداره…حتی ما دیدم که لوسیفر حین مبارزه با یونو از ادراملک خواست تا این دو رو از سر راهش ورداره که عملا نشون داد با نصف قدرتش حریف بعضی از انسان ها نمیشه…برای همین پیشبینی میشه که لوسیفر طی چند چپتر آینده از طریق کانالی که در شمال پادشاهی پیک قرار داره فرار کنه تا بتونه در آرامش و با روش های دیگه ای تجسم خودشو کامل کنه و شاید حتی بتونه بقیه شیاطین رو هم آزاد کنه…و از این ور هم احتمالا بقیه آماده میشن تا مجدد درگیر جنگی بزرگ بشن …با توجه به اسامی سه شمشیر اول آستا و اطلاعات لولوپچیکا درباره درخت کلیپات و حظور شیاطین در این دنیا این احتمال وجود داره که شیاطین در گذشته هم تونستن یک بار دیگه وارد این دنیا بشن ولی چطور شکست خوردن در صورتی که انسان در اون زمان میانگین نصف جادوی جادوگران این دوره را داشتن؟؟؟احتمالا جواب در اینجاست…

حضور چارمی در داستان به عنوان یه دو رگه انسان_دورف ،مدرک حضور دورف ها در داستان هست و تقریبا در تمامی افسانه ها دورف ها کوتوله هایی هستن که در ساخت تجهیزات مهارت بالایی دارن پس این احتمال وجود داره که در زمان اولین حضور شیاطین در دنیا دورف ها انسان ها و الف ها رو مجهز به سلاحی هایی میگردن که توانایی مبارزه و از بین بردن شیاطین رو داشت و شمشیر های آستا مدرکی محکم بر این نظریه هست .پس این احتمال وجود داره که در زمان فرار لوسیفر استا و بقیه به عنوان همکاری بین چهار پادشاهی به سرزمین خشت سفری داشته باشن و در اونجا آستا بتونه راز واقعی پشت شمشیراشو کشف کنه یا این که بتونه شمشیری جدید به دست بیاره…
این بود نظریه نقشه بزرگ…

روز خوبی داشته باشین

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید!